-
جوابیه به پست مت عزیز! (خیلی دور خیلی نزدیک..)
پنجشنبه 16 آبانماه سال 1387 21:40
اون بالا اگه نوشته که نوشته شده توسط مت غلط کرده ها.. من از همینجا اعلام می کنم که پت هستم و این وبلاگ شعور درست حسابی تداره که تشخیص بده!.. مثل رهبرهای دینی و سیاسی ما... خوب اصولآ اول بگم که من بسیار ضد دین و دینگرایی هستم ...هر دینی که می خواد باشه!!اسلام و غیره...اینکه چی شد من به این نتیجه رسیدم بحث طولانی هست و...
-
خیلی دور، خیلی نزدیک
پنجشنبه 16 آبانماه سال 1387 20:41
یه نکتهای چند وقتیه که اومده به ذهنم و دوست داشتم یه جایی بنویسمش ولی خوب همونطور که به پت هم گفتم متاسفانه فراخ بودن بعضی اندامهای تحتانی مانع میشده ! به هر حال الان احتمالا یه تحولاتی رخ داده که من دارم اینا رو اینجا مینویسم. من نمیدونم تو کشورهای دیگه اسلامی هم مثل اینجاست یا نه و اصولا از اونجایی که خیلیها...
-
اوباما ...اوباما...
پنجشنبه 16 آبانماه سال 1387 02:10
خوب به سبک همه وبلاگها منم باید شادیمو ابراز کنم ازاینکه اوباما رئیس جمهور امریکا شده و احتمالن مسیر ویزا گرفتن من و به آغوش پت شتافتن رو برا ما هموارتر کرده. بعدش من نمیدونم منی که یه ربع پیش قرص خواب آور خوردم چرا الان نشستم این وقت شب دارم آپدیت می کنم. خوب این شاید شروع خوبی باشه واسه اینکه من وپت کونمونو هم بکشیم...
-
تبریک و پاستا با سیر و ریحون !
شنبه 31 فروردینماه سال 1387 02:19
خوب اول از همه امروز تولد پته و من به شیوه خلاقانه ای که از خودش یاد گرفتم میخوام اینجا بهش تبریک بگم..... پت عزیز تولدت مبارک !! برات یه دنیا آرزوی خوب دارم ! امیدوارم همیشه شاد و سلامت باشی و اما .... یه چیزی هست که خیلی وقته بهش فکر می کنم و این موضوع اذیتم می کنه، آخرین باری که بهش برخوردم سه چهار روز پیش بود. با...
-
اشتقاق
یکشنبه 28 بهمنماه سال 1386 01:11
اشتقاق وقتی جهان از ریشه جهنم و آدم از عدم و سعی از ریشه های یأس می آید وقتی که یک تفاوت ساده در حرف کفتار را به کفتر تبدیل می کند باید به بی تفاوتی واژه ها و واژه های بی طرفی مثل نان دل بست نان را از هر طرف بخوانی نان است! (قیصر امین پور)
-
به دنیا خوش آمدی مت عزیز...
جمعه 12 بهمنماه سال 1386 23:42
خوب امروز تولد مته ... من همیشه تولداشو باهاش بودم ...البته نه همیشه از ۱۸ یا ۱۹ یا۲۰ به این ور به جز ۳ سال اخیر!!!خواستم جبران مافات کنم و با این پست بهش تبریک بگم...این فکر کنم اولین کادوی تولدش از این نوع باشه نه؟؟تا حالا کسی واست تو وبلاگش تولدتو تبریک گفته بود...آخ که چقدر من خوب و خلاق هستم .... ..... ... خلاصه...
-
کسی اونجا هست ؟
شنبه 29 دیماه سال 1386 20:02
من اصولن نمی دونم که این وبلاگ غیر از من و پت بیننده ای داره یا نه !!! اینجور که از کانتر بر میاد باید داشته باشه مگر اینکه همه اون بازدیدهایی که آمار کانتر رو بالا می برن کار پت باشن که با اطلاع از دیلاتاسیون وابسته به شهر ایشون بسیار بعیده !!! حالا اگه واقعن کسی میاد اینجا یه اهنی چیزی بکنه که ما هم ذوق کنیم. این دو...
-
پارادوکس
دوشنبه 10 دیماه سال 1386 00:08
اول از همه هورااااااا.....وبلاگمون سه ماهه شد، هرچند هنوز نه من و پت خیلی اکتیو هستیم و نه خوانندههای زیادی داریم ولی به قول دخترخالهام : It’s gonna be O.K الان از اون حالهایی دارم که محشره....دارم به یه موسیقی فوقالعاده لطیف گوش میدم....مال چایکوفسکی.... موسیقی کارتون نل و پدربزرگ یادتونه؟ موسیقی همون کارتون.......
-
موی دورنگ و مت مستجابالدعوه !
دوشنبه 5 آذرماه سال 1386 00:34
خب زیاد دنبال ربط این دوتا کلمه به هم نگردین الان قضیه رو تعریف میکنم چند روز پیش داشتم به موهام ور میرفتم و وارسیشون میکردم که یه چیز جالب دیدم. سه تا موی نزدیک هم روی سرم پیدا کردم که هر سه تا حدود ۳ سانتیمتر آخرشون قهوهای بود( رنگ طبیعی موهای خودم) و بقیه تا ریشه مو سفید ! احساس عجیبی بهم دست داد....قصه ماری...
-
و این منم زنی تنها در آستانه فصلی سرد.....گرم!
دوشنبه 28 آبانماه سال 1386 20:50
خوب تنهایی خیلی سخته...این روزا تازه دارم میفهمم که منی که اونهمه با تنهایی حال میکردم چقدر احساس نیاز میکنم به اینکه یکی کنارم باشه و دوستم داشته باشه ..... تو این مدتی که از همسر گرامی جدا شدم تجربیات جالبی رو از سر گذروندم، اولش گیجی و احساسات بدی که واقعن نمیدونم اسمشو چی باید گذاشت، بعدش احساس فراغ بال و شادی...
-
پت وارد می شود!...
چهارشنبه 16 آبانماه سال 1386 02:32
خوب این اولین پست منه...اولآ که زوررکی بعضی ها منو کردن پت خودشونو کردن مت!!! دومآ کلآ هر دو تای این کاراکترها خنگ بودن...فرقی با هم نداشتن..داشتن؟؟؟ سومآ چند روزه می خوام یه لیست تهیه کنم از کارها وچیزهایی که منو خوشحال می کنه ولی این لیستم نمی دونم چرا سال به سال کوتاه تر می شه؟؟ من پیرتر می شم و سختگیرتر یا ضاعقه...
-
اولین
جمعه 11 آبانماه سال 1386 01:46
خوب سلام !! نوشتن اولین یادداشت یه وبلاگ مشترک هم از اون کاراییه که من تا به حال تو عمرم نکردم! به هر حال تو این حرفدونی قراره دو تا آدم خلوضع بنویسن.... انتظار زیادی اگه داشته باشین خودتون اذیت میشین !!! من نمیدونم پت چیا میخواد اینجا بنویسه ولی من دوست دارم یه سری موضوع مطرح کنم که راجع بهش تبادل نظر کنیم....راستش...